توزیع مسوولیت‌ها در جامعه باعث می‌شود تحلیل بسیاری از مدیران مبتنی بر بازارهای انفرادی باشد. به عبارت دیگر، آنها تورم را به افزایش قیمت‌ کالاهای منفرد تجزیه و تحولات هر بازار را به‌صورت جداگانه تحلیل می‌کنند. این رویکرد، به نسخه‌هایی متفاوت برای هر بازار ختم می‌شود: برای بازار خودرو قرعه‌کشی، برای کالاهای اساسی تفتیش انبارها، برای ارز نرخ‌های دولتی و برای مسکن سقف رشد اجاره تجویز می‌شود. اما این اقدامات نه تنها درمانی بر تورم نیست، بلکه به واسطه ایجاد اختلال در عملکرد اقتصاد، صدمات تورم را دوچندان می‌کند. حتی در شرایط تورمی سیاست‌گذاران آگاهانه سیاست‌های اشتباه را اجرا می‌کنند تا حداقل ننگ بی‌عملی را از نام خود دور کنند؛ درحالی‌که ریشه تحولات قیمتی در همه بازارها، مشترک است و تا علت اصلی چاره نشود، سایر اقدامات به نتیجه نمی‌رسد.

اگر بخواهیم برای طبقات شهری محصولات کشاورزی ارزان تدارک ببینیم، انرژی رایگان توزیع کنیم و نخواهیم از هزینه‌های جاری بکاهیم، باید مصائب همنشینی با غول چراغ جادو را بپذیریم. این دیو همه کارهایی را که ما دوست داریم، انجام می‌دهد؛ اما در ازای دست‌درازی به قدرت خرید شهروندان از طریق ایجاد تورم.

تورم شبیه غول چراغ جادو است. ممکن است به سادگی از چراغ خارج شود؛ ولی بازگرداندن آن به چراغ کار ساده‌ای نیست. وقتی تورم رها شد، نمی‌توان حقوق‌ها را افزایش نداد، نمی‌توان خانوارها را از خرید کالاها منصرف ساخت و نمی‌توان به راحتی قیمت‌ها را تعدیل کرد. از این روست که مبارزه با تورم کاری دشوار است. برای رهایی از تورم باید جلوی خلق پول را که ریشه در کسری بودجه دولت دارد، گرفت. ممکن است امروز کسری بودجه از طریق پایه پولی تامین نشود؛ اما این برای کنترل انتظارات کافی نیست. لازم است از طریق انتشار برنامه مشخص، روند کسری بودجه در سال‌های آینده برای فعالان اقتصادی توضیح داده شود. مهار کردن تورم نیازمند برنامه‌ای است که نشان دهد نه تنها امسال بلکه سال‌های آینده نیز کسری بودجه از طریق پایه پولی تامین مالی نمی‌شود. اگر این اطمینان به جامعه داده نشود، کنترل تورم غیرممکن است. اکنون که فصل تدوین بودجه رسیده است، انگیزه مهار تورم باید به‌صورت کاهش هزینه‌ها و افزایش درآمدها در بودجه چندسال آینده خود را نشان دهد. تا نهایی شدن بودجه باید منتظر بود شاید بودجه ۱۴۰۰ همان طلسمی است که برای به بند کشیدن تورم به آن نیازمندیم.