۱ : سد گمرک در برابر واردات روغن
دبیر کل اتحادیه بنکداران مواد غذایی گفت: بسیاری از تجار اعلام آمادگی کرده اند که می توانند با ارز آزاد روغن وارد کشور کنند اما گمرک اجازه واردات نمی دهد.
قاسمعلی حسنی با بیان اینکه روغن همچنان در بازار با قیمت های بالا خرید و فروش می شود و روغن جامد نیز در بخش بنکداری بسیار کم است، گفت: بسیاری از تجار اعلام کرده اند که با بهره گیری از اعتبارات خود در بازارهای جهانی و همچنین با ارز آزاد می توانند اقدام به واردات روغن کنند اما گمرک اجازه واردات روغن حتی در مناطق آزاد را هم نمی دهد.
وی ادامه داد: اگر اجازه دهند که روغن با ارز آزاد وارد کشور شود قیمت آن در بازار داخلی کاهش می یابد. در غیر این صورت باید منتظر چندین تولید کننده باشیم و بازار با نوساناتی همراه خواهد بود.
۲ : دلار به این شرط ۱۸ هزار تومان میشود
علی صادقین اقتصاددان در رابطه با موضوع مهم دلار در روزهای پرتلاطم بازار سرمایه گفت: زمانی که انتظارات تورمی در راستای نزول قرار بگیرد، با ورود یک خبر مثبت سیاسی که ریسک اعتباری و سیاسی کشور را پایین میآورد، شاهد روند نزولی در بازارهای ارز خواهیم بود و این موضوع مختص به دلار نیست.
البته لازم به ذکر است؛ بازار در چنین شرایطی هیجانی رفتار میکند و با پذیرش همه این مسائل و همچنین در نظر گرفتن احتمال بازگشت بایدن به برجام میتوانیم شاهد دلار ۱۸ هزار تومان نیز باشیم.
در رابطه با صحبت آقای روحانی مبنی بر رسیدن دلار به ۱۵ هزار تومان باید گفت ممکن است به صورت هیجانی و موقت چنین اتفاقی رخ بدهد که احتمال آن ضعیف است.
کاهش قیمت دلار بر بازار سرمایه اثر منفی خواهد داشت اما این تاثیر به اندازهای نیست که روی سهامهای دلاری محور حساب میکنیم.
میتوان گفت قیمتهای امروز بازار که شاهد آن هستیم، بسیاری از سهام حتی با دلار ۱۸ هزار تومان بسیار ارزنده هستند.
بورس امروز با در دست داشتن گزارشهای ۹ ماهه و احتمالا با کاهش قیمت دلار، بهبود روند صادرات، کاهش هزینههای حمل و بیمه را شاهد خواهیم بود؛ و در کلیت باید گفت با توجه به شرایط و عوامل بنیادی بازار، ارزندگی را در سهمها میبینیم و با پایین آمدن قیمت دلار هم، سهامهای ارزنده خواهیم داشت.
۳ : طرح واردات خودرو شکست خورده است
دادفر گفت: نخستین ایراد قانونی در این مسیر به منع واردات خودرو به سرزمین اصلی کشور با عمر بیش از یک سال باز میگردد.
دبیر انجمن واردکنندگان خودرو میگوید که طرحی برخی نمایندگان مجلس برای واردات خودرو از مناطق آزاد به سرزمین اصلی کشور، شانسی برای موفقیت ندارد.
مهدی دادفر گفت: متاسفانه در سالهای گذشته شاهد آن بودهایم که به جای ورود جدی به موضوع واردات خودرو و ممنوعیتهای شکل گرفته در این زمینه، طرحها و برنامههایی ارائه میشود که ارتباطی با واقعیتهای اقتصادی کشور ندارد و از این رو راه به جایی نمیبرد.
به گفته وی، طرحی که اخیرا در کمیسیون تلفیق مجلس درباره وارد شدن خودروهای مناطق آزاد به سرزمین اصلی کشور مطرح شده، در مسیر تبدیل شدن به قانون موانع جدی دارد و حتی در صورتی که به قانون بدل شود نیز راه به جایی نخواهد برد.
دبیر انجمن واردکنندگان خودرو با اشاره به برخی ایرادات قانونی موجود در مسیر نهایی شدن طرح نمایندگان مجلس، تشریح کرد: نخستین ایراد قانونی در این مسیر به منع واردات خودرو به سرزمین اصلی کشور با عمر بیش از یک سال باز میگردد.
با توجه به اینکه ما در سه سال گذشته عملا واردات خودرو به کشور را چه در سایر مناطق و چه در مناطق آزاد ممنوع کردهایم، هیچ خودرویی زیر سه سال پیدا نخواهیم کرد و از این رو ایراد نخست این است که این خودروها اساسا مجوز لازم را کسب نمیکنند.
دادفر ادامه داد: موضوع دوم به قانون مناطق آزاد مربوط میشود. در این مناطق نیز خودروها امکان پنج سال فعالیت دارند و با توجه به اینکه در سه سال گذشته خودرو جدیدی وارد نشده، باید این قانون نیز اصلاح شود تا صرفا امکان فعالیت خودروها در این مناطق وجود داشته باشد و این صرف نظر از وارد شدن خودروها به سرزمین اصلی یا واردنشدن آنها میشود.
وی با اشاره به تاکید قانون به گارانتی محصولات وارداتی به کشور، بیان کرد: اینکه توقع داشته باشیم، شرکتی خودرویی وارد نکرده باشد و پس از آنکه از صفر به کارکرده تبدیل شده و حالا بناست از مناطق آزاد خارج شود، آن را گارانتی کند بر خلاف تمام منطقهای اقتصادی است و قطعا شرکتی پیدا نمیشود که هزینه تعمیر و نگهداری این ماشینها را بر عهده بگیرد.
به گفته دبیر انجمن واردکنندگان خودرو در صورتی که این ایرادات قانونی برطرف شود، نوبت به ایرادات و مشکلات اجرایی در چنین برنامهای میرسد که در عمل هیچ توجیه اقتصادی نخواهد داشت.
دادفر با اشاره به فاصله قیمتی خودروها در مناطق آزاد با دیگر نقاط کشور، گفت: قطعا در طرح فعلی پیشبینی میشود که دولت برای ترخیص این خودروها عوارض و تعرفههای گمرکی را دریافت کند. تعرفههای وارداتی در بعضی خودروها به بیش از ۹۰ درصد نیز میرسد و اگر به آن مالیات و سایر عوارض را اضافه کنیم، عملا نرخ تمام شده خودروهای ترخیص شده از مناطق آزاد از آنچه که در بازار امروز وجود دارد بیشتر میشود.
وی ادامه داد: در چنین شرایطی منطق حکم میکند که فرد صاحب خودرو در مناطق آزاد از داراییاش در همانجا استفاده کند و با دریافت مجوز تردد موقت به سرزمین اصلی کشور هم سفر کند تا بخواهد خودرو را با قیمتی بالاتر ترخیص کند. حتی اگر این برنامه اجرایی شود نیز نه تنها به وضعیت بازار کمکی نخواهد شد که حتی به افزایش نرخ خودروهای خارجی نیز منجر میشود.
دبیر انجمن واردکنندگان خودرو با بیان اینکه امروز با توجه به ممنوع شدن واردات، مناطق آزاد نیز با کمبود عرضه خودرو مواجه هستند، بیان کرد: اینکه بخواهیم از بازاری که خود با کمبود مواجه است، خودرو خارج کنیم و به بازار دیگری وارد کنیم کاری نشدنی خواهد بود. حتی اگر این اتفاق رخ دهد نیز تعداد این خودروها از چند هزار دستگاه تجاوز نخواهد کرد و این میزان خودرو برای بازار کشوری بسیار ناچیز و بیتاثیر است.
دادفر با تاکید بر اینکه موضوع واردات خودرو را نمیتوان با یک برنامه جزئی و محدود مدیریت کرد، توضیح داد: ما از سالها قبل تاکید کردهایم که برای واردات خودرو بدون نیاز به انتقال ارز راهکارهای متفاوتی وجود دارد اما متاسفانه دیدگاهی وجود داشت که این امر را محدود کند و سرانجام در سالهای اخیر به ممنوعیت واردات نیز منجر شد. تا راهکاری کلان در این عرصه ارائه نشود و مشکل به شکل اصولی حل نشود، برنامههای این چنینی هیچ گرهای از بازار خودرو باز نخواهد کرد.
۴ : درس های چین برای اقتصاد ایران
چرا چین مهم است؟ چین الان در چه وضعیتی قرار دارد؟ چه راهی را رفته تا به اینجا رسیده؟ با چه چالشهایی روبهرو است؟ چه درسهایی از آن میتوانیم بیاموزیم؟ تا قبل از همه گیری کرونا در گروه رسانه ای دنیای اقتصاد سلسله نشست هایی برگزار می شد که در آن کارشناسان یک موضوع را تجزیه و تحلیل می کردند. فرهاد نیلی اقتصاددان در یکی از این نشست ها داستان چین و درس های ان برای ایران را بررسی کرد.
اهمیت چین در جهان
سهم جمعیتی: چین اکنون نزدیک به ۲۰ درصد جمعیت جهان را دارد. در واقع از هر ۵ نفر در دنیا، یک نفر چینی است. این سهم طی سالهای آتی کاهش خواهد یافت و سهم هند در جمعیت جهان غلبه خواهد کرد.
سهم درآمدی: چین ۱۸ درصد از اقتصاد جهان را در اختیار دارد. این سهم به زودی به ۲۰ درصد خواهد رسید. سهم هند نیز از ۷ درصد فعلی به ۱۵ درصد خواهد رسید. در نتیجه در آینده نزدیک به ۳۵ درصد GDP دنیا در آسیا تولید خواهد شد و مرکز ثقل اقتصاد جهانی به سمت آسیا حرکت خواهد کرد.
موتور رشد اقتصاد جهانی: سهم چین در رشد اقتصاد جهان مهم است. دادههای آماری نشان میدهد طبق پیشبینیها، ۳۳ درصد از رشد اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۹ را چین رقم میزند. همچنین در ۳۰ درصد دیگر هم باقی کشورهای آسیایی سهیم هستند. در نتیجه ۶۳ درصد از رشد اقتصاد جهانی مرهون چین، کشورهای اقماری چین در آسیای شرقی و البته هند است.
سرزمین شگفتیها: بزرگترین قحطی تاریخ بشر در زمان مائو اتفاق افتاد؛ اما پس از آن، بزرگترین فقرزدایی در طول تاریخ بشر را هم چین رقم زد. نهر دو رخداد را دست ساز بشر است؛ به این معنی که هم بزرگترین قحطی و هم بزرگترین فقرزدایی هیچکدام حاصل بداقبالی ناشی از طبیعت نبوده است. چین گذار از سوسیالیسم به سرمایهداری را از درون حزب کمونیست هدایت و حمایت کرده و در قالب بازسازی سوسیالیسم، اقتصاد بازار را معرفی کرده است. چین از یک غول سیاسی و کوتوله اقتصادی، به یک غول اقتصادی و اژدهای خفته سیاسی تبدیل شده است.
رقم زدن مهمترین چرخش سیاستی: چین از یک اقتصاد فقیر دولتی بسته و متمرکز، توسعه نیافته و عقبافتاده به یک اقتصاد بازار محور، باز، غیرمتمرکز در حال گذار، برخوردار از رشد مستمر و شتابان و در نهایت ابرقدرت اقتصادی رسیده است.
راهبری رشد اقتصادی در غیاب نهادهای پشتیبان: چین بدون قوانین و مقررات فراگیر، بدون نهادهای قضایی منصف، بدون دموکراسی، بدون زیرساختهای بازار و بدون بخش مالی باثبات و با سهم غالب شرکتهای دولتی و در فقدان حکمرانی شرکتی، رشد اقتصادی را رقم زده است. این پارادوکس نشان میدهد مدل رشد چین خاص است و با سایر کشورهای دنیا قابل مقایسه نیست.
چین در کجای قاب اقتصاد جهانی است؟
بعد جهانی: او در مدل مورد استفاده خود دو داده امید به زندگی را بهعنوان کمیت زندگی و درآمد سرانه (بر اساس برابری قدرت خرید) که نشان میدهد هر فرد بهطور متوسط چه سطحی از رفاه را در یک کشور میتواند داشته باشد، بهعنوان شاخص کیفیت زندگی ملاک مقایسه کشورها قرار داد.
امید به زندگی مردم چین در سال ۲۰۱۸ در حدود ۷۷ سال و درآمد سرانه آن (بر حسب برابری قدرت خرید) نیز ۱۶ هزار دلار بوده؛ در حالی که درآمد سرانه یک آمریکایی ۵۵ هزار دلار و تقریبا ۵/ ۳ برابر درآمد سرانه یک چینی است. این فاصله اجمالا شکاف کیفیت زندگی بین چین و آمریکا را نشان میدهد. در حالی که شکاف بین امید به زندگی در این دوکشور حدود ۲ سال است. بنابراین شکاف امید به زندگی زیاد نیست، اما شکاف بین درآمد سرانه قابل توجه است.
از نظر کمیت و کیفیت زندگی، ایران وضعیتی نزدیک به چین دارد. اما مقایسه وضعیت این دو شاخص بین دو غول جمعیتی دنیا نشان میدهد که شاخص امید به زندگی در هند ۶۹ سال و درآمد سرانه ۷ هزار دلار است. در نتیجه هنوز هند از نظر درآمد سرانه از چین فاصله قابل ملاحظهای دارد. همچنین امید به زندگی کشورهای آفریقایی کمی بیش از ۶۰ سال و درآمد سرانه این کشورها بهطور مطلق از سایر کشورها پایینتر است.
راه پیموده شده
دو قرن قبل: برای روشنتر شدن وضعیت چین، تقویم را باید تا ۲۰۰ سال قبل عقب راند و وضع چین در سال ۱۸۰۰ را بررسی کرد؛ دورهای که فقر مطلق در چین حاکم بوده و امید به زندگی ۳۲ سال و درآمد سرانه براساس برابری قدرت خرید ۹۸۰ دلار بوده است. البته بررسیها نشان میدهد وضعیت این دو شاخص در کل جهان تقریبا مشابه بوده، در واقع تا اوایل قرن نوزدهم کشورهای جهان حول فقر همگرا بودهاند. البته استثناهایی مانند انگلستان از نظر درآمد، وضعیت کمی بهتری داشتهاند.
توقف زمان در چین: به سبب وقوع انقلاب صنعتی، آمریکا، انگستان، فرانسه و آلمان فاصله قابل توجهی از سایر کشورها میگیرند. در واقع دستاوردهای انقلاب صنعتی یکسان توزیع نمیشود و تا زمانی که مائو بر چین حکمرانی میکند، زمان در چین متوقف شده است. در این دوره در جهتی خلاف جهت زمان، چین بر قطاری مینشیند که کشور و مردم را به عقب میبرد. در پایان جنگ جهانی دوم، کشوری مانند آمریکا از جنگ لطمه ندیده، اما اروپا لطمات زیادی دیده است و زمان به نفع واگرایی جهانی پیش میرود. در این دوره فاصلهها بین کشورها زیاد شده است. مقایسه رشد اقتصادی چین و آمریکا از سال ۱۸۰۰ به بعد نشان میدهد که تا سال ۱۹۷۶ اقتصاد آمریکا به سمت بهبود مستمر کمی و کیفی زندگی پیش میرود؛ اما در چین تا زمانی که مائو بر سر قدرت است، زمان همچنان ایستاده و تغییر وضعیتی دیده نمیشود.
جبران سالهای از دست رفته
با مرگ مائو موتور اقتصاد چین به راه میافتد و از ۱۹۷۶ به بعد درآمد سرانه از هزار دلار به بیش از ۱۶ هزار دلار میرسد. امید به زندگی نیز که در سال ۱۹۷۶ حدود ۶۶ سال است، بعد از گذشت ۴دهه ( دقیقا ۴۲ سال) به ۷۷ سال میرسد. به عبارت دیگر چین ۱۸۰ سال از دست رفته را به سرعت جبران میکند. حتی در دوران فاجعهبار صدارت مائو بر چین، دستاوردهای سلامت بهعنوان یک کالای عمومی از مرزها فراتر رفته و به همین دلیل شاخص امید به زندگی چین رشد قابل توجهی یافته است. اما طی این سالها رشد اقتصادی که محدود به مرزهای جغرافیایی است، از مرز چین عبور نکرده و عملا درآمد سرانه این کشور از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۷۶ تغییر قابل توجهی نمیکند.
اگرچه چین از نظر درآمد سرانه فاصله زیادی با کشورهای توسعه یافته دارد، اما از لحاظ تولید کل، قابل مقایسه با کشورهای پیشرو است. تولید ناخالص داخلی چین در سال ۲۰۱۸ حدود ۱۵ هزار و ۷۰۰ میلیارد دلار بوده و با آمریکا با تولید ناخالص داخلی ۱۶ هزار میلیارد دلار کاملا قابل مقایسه است. بر این اساس طی سالهای آتی چین به قطب اول اقتصاد جهان تبدیل خواهد شد. بنابراین اگرچه چین از نظر درآمد سرانه فاصله قابل توجهی با آمریکا دارد اما از نظر حجم اقتصاد، چین با آمریکا قابل مقایسه است. مقایسه اندازه اقتصاد چین با کشورهای دیگر نیز نشان میدهد که در سال ۱۹۸۲ حجم اقتصاد چین از آلمان بیشتر شده و در سال ۱۹۹۳ از ژاپن نیز سبقت گرفته است. در نتیجه مقایسه چین با سایر کشورها نشان میدهد که چین تا پایان جنگ جهانی دوم، وضعیتی کاملا واگرا و عقبافتاده داشته اما در سال ۱۹۷۶ زمانی که اژدها بیدار شد، مسیر خارقالعادهای را طی کرد و با متوسط رشد ۷ درصدی طی ۴۴ سال به سرعت سالهای از دست رفته را جبران کرده و از بسیاری از کشورها جلو افتاد.
مقایسه چین با کشورهایی چون ایران، آرژانتین و برزیل نشان میدهد که هر چهار کشور، سالهای از دست رفته قابل ملاحظهای دارند، یعنی زمان در بعضی برههها در این کشورها متوقف شده است. آنچه، وضعیت چین را متمایز میکند فقط رشد اقتصادی آن نیست، بلکه کیفیت رشد نیز هست. در واقع دستاوردهای رشد در چین به میزان خیلی زیادی به طبقات کمدرآمد نفوذ کرده، بنابراین خیلی جالب است که رشد در کشور چین بسیار فراگیر بوده و ۴۰ درصد کمدرآمدترین مردم از ثمرات رشد بهرهمند شدند. تاکنون هیچ کشوری این درجه از رشد را با این سطح از فراگیری تجربه نکرده است. به همین دلیل ۸۵۰ میلیون نفر طی ۳۳ سال از زیر خط فقر بیرون آمدند؛ دستاورد بینظیری که تاکنون در عرصه تاریخ و پهنای جغرافیا تجربه نشده است.
دو تجربه متفاوت سوسیالیسم: برای شناسایی بهتر تجربه چین در مسیر رشد، به دو تجربه متفاوت سوسیالیسم در این کشور و شوروی باید اشاره کرد. سوسیالیسم در شوروی از نوع متمرکز بود در حالی که سوسیالیسم چین از ابتدا بر مبنای کشاورزی بود و از آن جا که مائو از ابتدا قصد داشت این کشور بهصورت غیرمتمرکز اداره شود، همه امور به استانها واگذار شد. اتفاقی که در چین افتاد این بود که بالاترین نرخ رشد اقتصادی را فقیرترین استانهای کشور تجربه کردند. در واقع بزرگترین میزان فقرزدایی در فقیرترین استانهای چین رقم خورد؛ تحولی که در دنیا بینظیر است.
طی دوره ۲۵ ساله ۲۰۱۵-۱۹۹۰، تعداد کسانی که در جهان زیر خط فقر مطلق ۹/ ۱ دلار در روز بودند از حدود ۹/ ۱ میلیارد نفر به ۷۳۶ میلیون نفر رسیدند که نشان دهنده ۱.۱۶۰ میلیون نفر کاهش لشکر فقیران در دنیاست. در همین دوره نرخ ابتلا به فقر در جهان از ۳۶ به ۱۰ درصد کاهش یافت. برخی اقتصاددانان اعتقاد دارند کمی کمتر از ۹۰۰ میلیون نفر کاهش در شمار فقیران جهان در این دوره به چین قابل انتساب است و سایر کشورهای جهان نقش زیادی در این دستاورد نداشتهاند. چرا که در بقیه نقاط جهان فقر تقریبا تکرار شده و در بعضی مناطق مانند آفریقای زیر صحرا حتی بیشتر شده است. در چین است که فقر با سرعت محیرالعقولی کاهش پیدا کرده است.
برنده بزرگ قرن بیستم: وقتی سوار بر ماشین زمان ۲۰۰ سال به عقب برگردیم، مشاهده میکنیم که منحنی توزیع درآمد یک منحنی یککوهانه بوده که با اندکی رشد اقتصادی شرایط بهتری را تجربه کرده است. اما واگرایی جایی اتفاق افتاده که پس از جنگ جهانی دوم منحنی یککوهانه، دوکوهانه شده است. بعد از جنگ جهانی دوم برخی کشورها از دستاورد رشد بهرهمند شدند و برخی دیگر بهرهمند نشدند و عبرتگیری سیاستگذار اتفاق نیفتاد. به همین دلیل منحنی توزیع درآمد دوکوهانه شد. برخی از کشورهای آمریکای لاتین زیر خط فقر ماندند؛ آمریکای شمالی از فقر نجات یافت؛ آفریقا بهره چندانی از دستاوردهای قرن بیستم نبرد و آسیا هم به ندرت بهرهمند شد. در واقع دستاوردهای پیشرفت اقتصادی پس از جنگ تا سال ۱۹۷۶ متمرکز توزیع شد. اما پس از آن، چین توانست بازی برد-برد را در سه جبهه «تسریع رشد»، «کاهش فقر» و «بهبود نابرابری» با استفاده از رشد فراگیر به پیش برد.
چین به کجا میرود؟
سوالی که در اینجا پیش میآید این است که چین به کجا میرود؟ آیا رشد حاصل شده در چین بیچالش و بیاشکال بوده است؟ پاسخ خیر است.
نبود نهادهای پشتیبان: در وضعیت حال حاضر چین، نهادهای فراگیری که بتواند شتاب رشد را حفظ کند وجود ندارد. به تعبیر عجماوغلو، نهادهایی که رشد را در چین پشتیبانی کردند عمدتا نهادهای بهرهکش بودهاند؛ به همین دلیل و بنا به تفسیر برخی از اقتصاددانان، این رشد نمیتواند قابل تداوم باشد. در غیاب نهادهای پشتیبان رشد، پیشبینی میشود چین در ایجاد خلاقیت و نوآوری رشد نکند و ضرباهنگ رشد در این کشور کند شود.
نبود اصلاحات سیاسی و فرهنگی: علت دوم کند شدن آهنگ رشد آن است که چین نتوانسته اصلاحات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پشتیبان اصلاحات اقتصادی را انجام دهد. بنابراین رشد آن به تدریج تنزل میکند.
افت بهرهوری: تحلیل حاکی از این است که بعد از سال ۲۰۲۰، یک پارادوکس جالب در فضای اقتصاد جهانی رخ خواهد داد که طی آن، دیگر بزرگترین اقتصاد دنیا مولدترین نخواهد بود؛ یعنی در چین افزایش رشد با کاهش بهرهوری همراه خواهد بود. مطابق تجزیه رشد در چین سهم بهرهوری کم و موتور رشد کمتوان میشود. پیشبینی صندوق بینالمللی پول این است که از این به بعد رشد چین بسیار محدود خواهد شد. مطابق سناریوهای صندوق اگر چین اصلاحات اساسی انجام دهد رشد آن به ۷/ ۵ درصد خواهد رسید. بنابراین قطعا رشد از ۵/ ۶ درصد کمتر میشود و ادامه آن مشروط به انجام اصلاحات خواهد شد.
رشد نامتوازن کارخانهای: گفته میشود که چین باید rebalance کند، یعنی رشد نامتوازن خودش را متوازن کند. چین ظرف ۴۰ سال گذشته تبدیل به بزرگترین کارخانه دنیا شده است. در این مدت تمام صادرات چین تحتالشعاع صادرات صنایع کارخانهای قرار گرفت. رشد مبتنی بر صنایع کارخانهای نیاز به منابع مالی زیاد دارد؛ آلودگی بسیار زیاد ایجاد میکند؛ سختی زیاد برای نیروی کار به وجود میآورد؛ و مزیت آن مبتنی بر دستمزد بسیار پایین است.
اکونومیست در مورد رشد چین گفته است: «چین ظرف ۴۰ سال گذشته صنایع کارخانهای را صادر و آلودگی را وارد کرده است.» یعنی هر کسی که در سراسر دنیا محصولات چینی را استفاده میکند، هزینه آلودگیاش را نمیپردازد، چون آلودگی “غیر قابل تجارت” ولی محصولات کارخانهای ” قابل تجارت” است. محصول کارخانه از مرز عبور میکند ولی آلودگی در چین میماند. این وضعیتی است که چین با آن روبهرو است.
بدهی سنگین: مساله دیگری که اقتصاد چین در آینده نزدیک با آن روبهرو است، بدهی سنگین است. بدهی در چین رشد خیلی زیادی داشته است، به این دلیل که انباشت سرمایه مبتنی بر فاینانس خیلی سنگین است.
آموزههای چینی
رشد اقتصاد چین چه درسهایی برای ایران میتواند داشته باشد؟ مقایسه وضعیت ایران و چین طی سالهای گذشته نشان میدهد که ایران مسیری کاملا متفاوت از چین داشته است، با این حال در سال ۲۰۱۸ از نظر کیفیت و کمیت زندگی، این دو کشور با گذر از دو مسیر متفاوت در یک نقطه به هم رسیدهاند. از این رو برخی از تجارب چین برای ایران نیز میتواند مفید باشد.
درس اول: اولین درسی که میتوان از چین گرفت این است که این کشور هنگامی که زمان اصلاحات رسید، درنگ نکرد. در حقیقت این کشور در زمانی که باید اصلاحات را پیش میگرفت، از هدررفت زمان خودداری کرد و به استقبال اصلاحات رفت.
درس دوم: دومین درس این است که چین از ایدهآلیسم به عملگرایی و واقعبینی گذر کرد. چین بسیار صبورانه عمل کرد. چین بسیار مشتاق یادگیری است. اصلا غروری که در برخی از ما وجود دارد، در میان چینیها دیده نمیشود. همیشه آماده یادگیری هستند و ظرف ۴۰ سال گذشته یک نظام dual track “دو مسیره” را در کشورشان مستقر کردند و ثبات سیاسی را برای اصلاحات اقتصادی به کار گرفتند. چین از اینکه حقیقتی خارج از عمل وجود دارد گذر کرد، یعنی این باور را داشتند که هر آنچه را بتوان محقق کرد واقعی است و شعارشان هم استخراج حقیقت از واقعیت بود. یعنی هر آنچه را موفق شویم در عمل محقق کنیم برای ما حقیقت است. چینیها بسیار به این واقف هستند که نمیدانند. آنها به ناآگاهی خودشان علم دارند و فروتنانه مغرورند. یعنی با غرور فروتن هستند. با اینکه میدانند ابرقدرت جهان خواهند شد اما تا آن زمان فروتن میمانند.
درس سوم: چینیها برای امتحان هر آنچه که رشد را تسریع و تولید را تسهیل میکند، آماده هستند. به تعبیر او چینیها کشورشان را به بزرگترین آزمایشگاه اقتصادی جهان تبدیل کردند و اکسیر رقابت را کشف کردند. چینیها یک نظام دو مسیره یا dual track را در کشورشان پیاده کردند. بسیار به چینیهای مقیم خارج اتکا کردند، به خصوص از چینیهای هنگ کنگ و سنگاپور که انگلیسی بلند بودند بسیار بهرهبردند و این دو کشور تبدیل به دروازه ارتباط با دنیا برای چین شدند.
درس چهارم: چینیها اقتصاد و سیاست را هوشمندانه تلفیق کردند. به تعبیر او، چینیها سیاست را سکویی کردند برای اینکه اقتصاد را ارتقا دهند. حزب کمونیست را ظرف پنج دهه گذشته حفظ کردند تا بتوانند از سوسیالیسم به نظام بازار عبور کنند. یعنی یک کار کاملا پارادوکسیکال انجام دادند. انعطاف سازمانی و وفقپذیری حزب را دنبال کردند. «مائو» را ستایش کردند اما سیاستهای رادیکال او را دفع کردند. چون اگر مائو را ستایش نمیکردند ثبات سیاسی از بین میرفت. ثبات سیاسی را با ستایش مائو حفظ کردند اما حرفهایش را کنار گذاشتند. دنگ شیائوپینگ اصلاحات خود را انقلاب دوم نامید چون در ذهن مردم انقلاب اول مربوط به مائو بود. دنگ گفت انقلاب دوم را انجام خواهم داد. او یک شیرازهای را در کشور به وجود آورد که از طریق آن ثبات سیاسی را حفظ کرد.
بر اساس تصمیم ستاد تنظیم بازار، شرکت مادر تخصصی بازرگانی دولتی ایران مکلف شد نسبت به تکمیل ذخایر راهبردی شکر و بانک مرکزی موظف شد نسبت به تامین به هنگام ارز مورد نیاز شکر اقدام کند.
با توجه به نوسانات قیمت تخم مرغ در سطح بازار و ضرورت تامین تخم مرغ بسته بندی مورد نیاز کشور و بر اساس تصمیم ستاد تنظیم بازار، عرضه تخم مرغ بسته بندی با نظارت سازمان حمایت، توسط انجمن تولیدکنندگان تخم مرغ شناسنامه دار انجام میشود.
در این راستا مقرر شد جهت بسته بندی تخم مرغ شناسنامه دار دارای زنجیره سرد (مراکز عرضه) انجمن ذیربط با هماهنگی سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان با لحاظ قیمت متعارف سطح بازار و اعمال هزینههای بسته بندی، نسبت به عرضه تخممرغ اقدام نماید.
همچنین ستاد تنظیم بازار در راستای ضرورت تامین شکر مورد نیاز کشور برای تامین سه ماهه اول سال ۱۴۰۰، مقرر کرد که شرکت مادر تخصصی بازرگانی دولتی ایران نسبت به تکمیل ذخایر راهبردی شکر اقدام نماید.
همچنین بانک مرکزی موظف شد تا از بروز وقفه در تامین ارز شکر جلوگیری و نسبت به تامین به هنگام ارز مورد نیاز شکر اقدام کند.
بر اساس این تصمیم شرکت مادر تخصصی بازرگانی دولتی ایران نیز صرفاً مطابق برنامه توزیع اعلامی از سوی معاونت بازرگانی داخلی وزارت صنعت، معدن و تجارت نسبت به تامین نیاز بازار اقدام میکند.
- محمد شجاعی
- کد خبر 28147
- بدون نظر
- پرینت