فلسفه نگاه به چین: راهبرد و نظام تصمیمگیری درایران به این نتیجه رسیده است که نمیتواند با مجموعهای از کشورها که زیر پرچمی به اسم غرب جمع شده و اقتصادهای توسعه یافته جهان رانیز در دست دارند همکاری کند، زیرا باور دارد این کشورها با آرمانهای نظام سیاسی و اهداف منطقهای ایران مشکل دارند و میخواهند ایرانی ضعیف به لحاظ سیاسی را با خود همراه کنند. این دیدگاه راهبردی دست کم از میانه دهه ۱۳۸۰ به شکل بارزی در ادبیات سیاسی ایران، جا باز کرده و به مرور به حرف مهم سیاست خارجی تبدیل شده است.
هر چند یک وقفه کوتاه پس از امضای قرارداد برجام، راه را به مدت کمی بر این اندیشه بست، اما حالا و با تشدید خصومتهای آمریکا علیه ایران و در وضعیتی که اقتصادایران و البته سیاست خارجی با دشواریهای بسیار بزرگی رو به رو شده است، نگاه به شرق بازهم از بایگانی وزارت خارجه و نیز سایر نهادها بیرون کشیده شده است. دقت در سخنان و نوشتههای پرشمار مدافعان امضای سند راهبردی ۲۵ ساله با چین، این است که با چنین توافق استراتژیکی میتوانیم از آثار تحریم آمریکا بکاهیم. بنابراین، فلسفه نگاه به شرق با توجه به ضعف بنیادین اقتصاد روسیه، به نگاه به چین تغییرکرده است.
منافع ایران: آیا ایران از قرارداد بلند مدت با چین منتفع خواهد شد؟
تردیدی نیست که هر مسیر ومجرایی که به گسترش تعامل اقتصاد ایران با جهان منجر شود برای ایران منفعت خواهد داشت.
با این همه باید دید که ماهیت چنین قرارداد راهبردی که شاید منعقد شود چیست و چین و ایران بر سرچه موادی از تجارت وسیاست توافق میکنند تا بتوان با دقت بیشتر و به صورت جزئیتر درباره منافع ایران سخن گفت. اما با توجه به آنچه از کلیات این قرارداد میدانیم و با فرض اینکه این سند قابلیت اجرایی پیدا کند، منفعت آن برای ایران جذب سرمایه ارزی و ورود منابع لازم برای سرمایهگذاری و توسعه بخشهایی از اقتصاد است که به هرحال موثر و مورد نیاز است. اما باید دید چین دربرابر سرمایهگذاری ادعایی ۴۰۰ میلیارد دلاری از ایران چه انتظاراتی دارد و پس از آن با دقت و بهصورت منصفانه داوری کرد.
زیان ایران: واقعیت این است که قدرت سیاسی و اقتصادی غرب که شامل آمریکا و متحدان آن در آسیا مثل ژاپن و کره جنوبی و نیز عربستان و رژیم صهیونیستی و همچنین شرکای مهمی مثل کانادا ، برزیل و هند وبه تازگی اندونزی میشود را نباید دست کم گرفت. از سوی دیگر اگر ایران در مناسبات با چین در شرایط امروز که اقتصاد ملی ضعیفی دارد امتیازهایی بدهد که چین درمنازعه با غرب از آنها استفاده کند آمریکا میتواند اروپا را درکنار خود علیه ایران همراه کرده و این یک زیان بزرگ دراز مدت است. زیان احتمالی دیگر در این توافق راهبردی، شاید این باشد که چین را در بازارهای ایران تبدیل به یک انحصارگرکرده و در جزئیات به سویی برویم که رقابت به عنوان کلید کامیابی از سکه بیفتد.گرفتار شدن و وابسته شدن اقتصاد ایران به کشوری با نظام سیاسی کمونیستی و تمایلات انحصار طلبانه، زیان احتمالی یک قرارداد ناکارآمد است.
دورزدن تحریم ها: شاید نشان دادن تجربه ۱۰ سال اخیر مناسبات اقتصادی ایران وچین که بر اثر تحریمهای آمریکا ، مسیر تجارت بسیار تنگ شده است، بهترین مصداق و مسیر کارآمدی در امکان و اراده چین در دور زدن تحریمها علیه ایران باشد. داستان این مساله بسیار پیچیده است. واقعیت این است که چین در این سالها هرگز دستورهای بینالمللی برای تحریم ایران را نادیده نگرفته و میتوان ادعا کرد فقط با اندکی ارفاق همانند سایر کشورها عمل کرده است. با توجه به صادرات حدود ۶۰۰ میلیارددلاری چین به آمریکا و اروپا وصادرات قابل اعتنا به ژاپن و کره جنوبی و سایر متحدان آمریکا، باید دید آیا این کشور میتواند و میخواهد در کوتاه مدت این میزان تجارت و تعامل اقتصادی را برای یک تجارت حداکثر ۵۰ میلیارددلاری با ایران از دست بدهد؟ اگر میزان اختلافات و تنشها بین آمریکا وچین از یک سو و چین و اروپا از سوی دیگر به جایی برسند که تجارتشان را تعطیل و مبادلات اقتصادی شان متوقف کنند، شاید در آن صورت بتوان متصور شد که جمهوری خلق چین تحریمهای آمریکا علیه ایران را نادیده بگیرد ، اما در حال حاضر و در وضعیت موجود بعید است چنین تصمیمی اتخاذ یا چنین اقدامی را به عمل بیاورند.
تولید ملی: متاسفانه تولید ایرانی در تجارت جهانی و حتی در سطح تعامل با چین عمق و دامنه اندکی دارد.
اگر فرض بر این باشد که از جمله نتایج این توافق راهبردی ۲۵ ساله نزدیکی مناسبات اقتصادی ایران و نوعی از برقراری تجارت آزاد باشد و راه ورود همه کالاهای تولید شده در دو کشور برای یکدیگر آزاد شده و موانع گمرکی و غیر گمرکی بین دو کشور برداشته شود، تصور میکنید چه اتفاقی برای بخش صنعت و نظام تولید غیر رقابتی ایران میافتد؟
تردیدی نیست که دست کم با وضعیت امروز کیفیت وکمیت تولید ایران و میزان بهرهوری و رقابتپذیری موجود ،بخش صنعت ایران با تهدید جدی مواجه خواهد شد. صنعت خودرو، بخش تولید لوازم خانگی، صنایع نساجی، حوزه تولید ماشینآلات صنعتی و سایر کالاهای مصرفی ایران توانایی و تابآوری در برابر صنایع چینی را خواهند داشت؟ هر چند ممکناست برخی صنایع مثل پتروشیمی ، فلزات اساسی و مواد اولیه موردنیاز برای تولید این صنایع ، مانند سنگ آهن برای صادرات به بازار چین با رشد و استقبال مواجه شوند.
شاید بخش کشاورزی ایران هم کار سختی نداشته باشد، اما تولید مسکن نیز به وسیله شرکتهای چینی در شرایط ترجیحی به زیان تولید داخل است. تولید نفت وگاز برای صادرات به چین نیز شاید در وضعیت بهتری قرار گیرند.
صادرات و واردات: همانطورکه در بخش تولید یاد آور شدم و با تاکید بر اینکه باید از جزئیات قرارداد در هر بخش آگاه شد، در این جا نیز یاید توجه کرد چین اصولا کشوری فروشنده است تا کشور خریدار.
بنابراین در شرایط عادی به نظر میرسد تراز تجاری با چین در اغلب بخشهای کالایی غیراز نفت وگاز وشاید پتروشیمی در دراز مدت به سود چین خواهد شد و تنها احتمال بعید این است که تصورکنیم چین از طریق این توافق راهبردی ۲۵ ساله به دلایل سیاسی بخواهد اقتصادایران را نیرومند و قوی نماید تا بتواند از اهرم قدرت سیاسی ایران در منازعه با آمریکا استفاده کند و در ازای آن راه صادرات ایران را نیز هموار سازد.